ما پیرو قرآنیم
خوشخو و مهربانیم
عادت ما سلام است
سفارش اسلام است
به پدرو به مادر
به خواهر و برادر
به هر که روبروییم
اول سلام گوییم
سلام عزت آرد
خیر و سعادت آرد
نشان دین اسلام
تعارف است و سلام
ما پیرو قرآنیم
خوشخو و مهربانیم
عادت ما سلام است
سفارش اسلام است
به پدرو به مادر
به خواهر و برادر
به هر که روبروییم
اول سلام گوییم
سلام عزت آرد
خیر و سعادت آرد
نشان دین اسلام
تعارف است و سلام
«فرشته نگهبان»
یکی بود یکی نبود یه دختر کوچولویی بود به نام صبا. صبا کیف مدرسه اش را برداشت و از مامان خداحافظی کرد تا به سمت مدرسه حرکت کنه.
صبا بسم الله گفت و از خانه بیرون رفت.
باد می آمد. باد در را محکم به هم زد صبا دستش را عقب کشید و گفت: وای نزدیک بود انگشتم لای در بماند؟
به خیابان رسید. موتورسواری با سرعت آمد، صبا خودش را عقب کشید.
گفت: اگر موتور را نمی دیدم چه می شد؟
به مدرسه رسید. به آب خوری رفت. قمقمه اش را پر از آب کرد. دهانش را با زکرد و سرش را زیر قمقمه گرفت. چند قطره آب تو راه نفسش رفت و به سرفه افتاد.
صبا با خودش گفت: وای… نزدیک بود خفه بشم.
صبا به کلاس آمد خانم یک جمله رو تابلو نوشت: خدانگهدار.
بچه ها با تعجب پرسیدند: خانم! دارید خداحافظی می کنید؟
خانم گفت: نه.
سمیه گفت: پس پرای رو تابلو نوشتید خدانگهدار؟
خانم خندید و گفت: می خواستم یه حرف خیلی قشنگ یادتان بدهم. می دانید آن حرف قشنگ چیست؟
خداوند مهربان همیشه نگهدار ماست و ما را از خطرات حفظ می کند. پس دو تا جمله یادتان نره.
یکی سلام و یکی خداحافظ.
سلام یعنی: دعا برای سلامتی.
و خداحافظی یعنی: دعا می کنم خداوند تو را از خطرات حفظ کند.
چشم چشم دو ابرو
یه بینی کوچولو
لباش شبیه غنچه
یه صورت تپّلو
نازه مثل عروسک
صورت ماه کودک
روی لثه اش می بینی
دو مروارید کوچک
وقتی که دندونا رو
تو دهن نی نی دید
یک فکر خوب و تازه
به ذهن مامان رسید
باید باشه از حالا
مواظب دندونا
یادش نباید بره
مراقبت از اونا
با اون دو تا دست ریز
نی نی ناز و عزیز
نمی تونه بشوره
که دندوناشو تمیز
باید مامان یا بابا
بعد خوردن غذا
تمیز کنند خوب خوب
دندونای نی نی را
داستان گربه ی پشمالو🐈
در یک باغ زیبا و بزرگ ، گربه پشمالویی زندگی می کرد .
او تنها بود . همیشه با حسرت به گنجشکها که روی درخت با هم بازی می کردند نگاه می کرد .
یکبار سعی کرد به پرندگان نزدیک شود و با آنها بازی کند ولی پرنده ها پرواز کردند و رفتند .
پیش خودش گفت : کاش من هم بال داشتم و می توانستم پرواز کنم و در آسمان با آنها بازی کنم .
دیگر از آن روز به بعد ، تنها آرزوی گربه پشمالو پرواز کردن بود .
آرزوی گربه پشمالو را فرشته ای کوچک شنید . شب به کنار گربه آمد و با عصای جادوئی خود به شانه های گربه زد .
صبح که گربه کوچولو از خواب بیدار شد احساس کرد چیزی روی شانه هایش سنگینی می کند . وقتی دو بال قشنگ در دو طرف بدنش دید خیلی تعجب کرد ولی خوشحال شد. خواست پرواز کند ولی بلد نبود .
از آن روز به بعد گربه پشمالو روزهای زیادی تمرین کرد تا پرواز کردن را یاد گرفت البته خیلی هم زمین خورد .
روزی که حسابی پرواز کردن را یاد گرفته بود ،در آسمان چرخی زد و روی درختی کنار پرنده ها نشست
وقتی پرنده ها متوجه این تازه وارد شدند ، از وحشت جیغ کشیدند و بر سر گربه ریختند و تا آنجا که می توانستند به او نوک زدند . گربه که جا خورده بود و فکر چنین روزی را نمی کرد از بالای درخت محکم به زمین خورد .
یکی از بالهایش در اثر این افتادن شکسته بود و خیلی درد می کرد.
شب شده بود ولی گربه پشمالو از درد خوابش نمی برد و مرتب ناله می کرد .
فرشته کوچولو دیگر طاقت نیاورد ، خودش را به گربه رساند .
فرشته به او گفت : هر کسی باید همانطور که خلق شده ، زندگی کند . معلوم است که این پرنده ها از دیدن تو وحشت می کنند و به تو آزار می رسانند . پرواز کردن کار گربه نیست . تو باید بگردی و دوستانی روی زمین برای خودت پیدا کنی .
بعد با عصای خود به بال گربه پشمالو زد و رفت.
صبح که گربه پشمالو از خواب بیدار شد دیگر از بالها خبری نبود . اما ناراحت نشد .
یاد حرف فرشته کوچک افتاد . به راه افتاد تا دوستی مناسب برای خود پیدا کند .
به انتهای باغ رسید . خانه قشنگی در آن گوشه باغ قرار داشت . خودش را به خانه رساند و کنار پنجره نشست .
در اتاق دختر کوچکی وقتی صدای میو میوی گربه را شنید ، با خوشحالی کنار پنجره آمد . دختر کوچولو گربه را بغل کرد و گفت : گربه پشمالو دلت می خواد پیش من بمانی . من هم مثل تو تنها هستم و هم بازی ندارم . اگر پیشم بمانی هر روز شیر خوشمزه بهت می دم .
گربه پشمالو که از دوستی با این دختر مهربان خوشحال شد.
در حال حاضر ما کتاب داستان را جایگزین قصه گفتن کرده ایم. نه اینکه کتاب داستان خوب نیست اما برای بچه ها قصه بسازید و زندگی گذشته خودتان را در قالب قصه برای آن ها تعریف کنید.
قصه مثل ذهن سه عنصر، کشف و پردازش و ابداع را دارد. قصه ما را به گذشته وصل می کند و پلی است که گذشته را به حال متصل می کند و حال را به آینده. قصه فرهنگ گذشته را منتقل می کند.
#قصه_کودکان
ماههای جنینی عبارتند از :
1- ماه اول : ماه قلب است.
2- ماه دوم : ماه چهره خوب است.
3- ماه سوم : ماه تارهای صوتی است.
4- ماه چهارم : ماه رویش مو است.
5- ماه پنجم : ماه حرکت است.
6- ماه ششم : ماه عضلات است.
7- ماه هفتم : ماه اعصاب است.
8- ماه هشتم : ماه زیبایی است.
9- ماه نهم : ماه تولد است.
چرا نوزادم با کوچکترین صدا یا حرکت می ترسد، می پرد و وانکش نشان می دهد؟
🔸رفلکسهای نوزادی:
رفلکسها گروهی از پاسخهای خود به خودی عصبی-عضلانی ساده هستند که در بدو تولد وجود دارند و به تدریج در طی سال اول زندگی مهار میشوند. این رفلکس ها توسط ساقه مغز کنترل میشوند.
وجود رفلکسهای نوزادی نشانه سلامت عصبی وی است ،تضعیف رفلکسها در نوزاد نشانه صدمه عصبی می باشد.
این رفکس های خاص غیرارادی اند و برای بقا ضروری می باشند.
🔸رفلکس مورو (Moro) چیست؟
در این رفلکس نوزاد در صورت مواجعه با یک استرس ناگهانی محیطی همچون صدا، سر و پاها را باز میکند و بازوها را به بالا و بیرون برده و انگشتان دست را باز و جمع میکند.
وجود این رفلکس نشانه سلامت عصبی نوزاد است و عدم وجود این رفلکس نشانه ضایعه داخل مغزی یا نارس بودن نوزاد می باشد . این رفلکس به صورت دو طرفه است وچنانچه به صورت یکطرفه مشاهده شود می تواند به دلیل شکستگی ترقوه ، استخوان بازو وکشیدگی و پارگی عصب بازویی یا عصب مدیان باشد.
چرا نوزادم با کوچکترین صدا یا حرکت می ترسد؟
به احساسات و حرف های بچّه های کلاس اوّلی با دقّت توجّه کنید. در مسیر برگشت از مدرسه، بچه ها دوست دارند همه چیز را برای والدین، به ویژه برای مادر تعریف کنند. شنونده ی خوبی برای بچه ها باشید.
خاطرات خوب و خوش خود و یا خواهر و برادر بزرگ تر او را از مدرسه برای کلاس اولی ها بازگو کنید.
مدرسه را به او نشان بدهید و در صورت امکان چند بار مسیر خانه تا مدرسه را به اتفاق او طی کنید. با این کار به او احساس آرامش می دهید.
سازمان جهانی بهداشت (WHO): غذای کودک نیازی به طعم شیرین ندارد.
🔸اکثر غذاهای آماده کودک با طعم شیرین (مانند شکلات) فرموله شده اند.
استفاده از این غذاها در طولانی مدت یک عادت غلط و یک سبک تغذیه ناسالم را برای کودکان به همراه دارد .
🔸استفاده از طعم دهنده ها در سنین پایین، با افزایش فشار به کبد، اثرات مخربی بر رشد جسمی و روانی کودکان دارند.
تغذیه کودک
برای تقویت حرمت نفس کودکان👇
1- رفتاری مهربان و ملایم داشته باشید و به کودکان خود محبت کنید. مخصوصا زمانی که فرزندتان عصبانی، غمگین یا کلافه است یا کار اشتباهی انجام داده است.
◽️2- وقتی به احساسات و نظرات فرزندتان توجه کنید: هنگامی که به شادی یا ناراحتی کودکتان توجهی نمیکنید و عکس العملی نشان نمیدهید، در واقع عزت نفس کودکتان را از بین خواهید برد . پس زمانیکه فرزند شما در مورد مسألهای نظری میدهد، به حرفهای وی توجه کنید.
والدین عزیز اگر فرزند شما هر یک از اشکالات زیر را دارد
▪️عصبانی می شود و پرخاش می کند ...
▪️به شما می چسبد و از شما جدا نمی شود ...
▪️برای انجام تکالیف مدرسه مشکل دارد و سهل انگاری می کند ...
▪️ارتباط کلامی مناسبی ندارد...
▪️بی انگیزه و خسته است...
▪️نمی تواند به درستی با همسالانش ارتباط برقرار کند...
▪️می زند، پرت می کند، صدایش را بلند می کند...
▪️انگار که هرگز حرفهایتان را نمی شنود...
▪️در بیان احساسات و هیجاناتش عجیب رفتار می کند...
▪️حواسش پرت می شود ...
▪️بیقرار است و یکجا نمیماند...
▪️خوب مداد در دست نمی گیرد...
▪️ در حرکاتش نظم و هماهنگی ندارد...
و ...
❌❌ لطفا هرگز از این اشکالات عبور نکنید و فراموش نکنیم که اشکالات کوچک با افزایش سن محو نمیشود بلکه بزرگتر و گاهی تبدیل به اختلال خواهد شد به کاردرمانگران مراجعه و اشکالات را حل و فصل نمایید.